مروری بر «در این سال سی» گزیدهی سی سال شعر سینا بهمنش
مروری بر «در این سال سی» گزیدهی سی سال شعر سینا بهمنش
این کتاب برگزیده اشعار بهمنش را در بر میگیرد. اولین شعر مجموعه، «نعرهی سکوت»، در ۲۵ مهر ۶۶ سروده شده است و آخرین شعر، «آرامگاه»، ۱ دی ۱۴۰۰ یعنی بیش از سی و چهار سال بعد. این کار پژوهشگری که بخواهد سیر تغییر و تحول و احتمالا تکامل شعر او را بررسی کند، سادهتر میکند و در عین حال، میتواند پیوستگی و گسستگی این اشعار که به سبکی سینایی تبدیل شدهاند، را هم نشان دهد. از آنجا که شاعر در بستر تحولات اجتماعی سرزمینش این شعرها را سروده است، بهطور غیرمستقیم این تحولات هم قابل ارزیابی هستند. خواندن این اشعار و زمزمه کردنشان بسیار دلنشین است. وقتی این کتاب را میخوانی هوای ابری دلت میبارد و اشکافشان لذت خواهی برد، لذتی خودآزارانه.
اگر اهل پرسهزدن در فضای مجازی باشید، حتما این شعر را از صفحهی ۲۰ این کتاب دیدهاید که با نام و گاه مزین به عکس از ارنستو چهگوار فضای مجازی را درنوردیده است.
تبعید
«دستانم بوی گل میداد
به جرم چیدن گل
به کویر تبعیدم کردند
و یک نفر نگفت
شاید
گلی کاشته باشد.»
تاریخ سرایش شعر ۱۰ تیر ۷۲ است. همان طور که میتوان حدس زد، این شعر را چهگوار نسروده است و از سینا بهمنش است! در پشت جلد کتابش هم جلوهگری میکند و نشان دیگری ست از کتابخوان نبودن جامعهیی که اطلاعاتش را از فضایی میگیرد که مجازی است اما میخواهد زندگییی کند که واقعی باشد و گرفتار وضعیتی گروتسک، Grotesque، میشود.
شعرهای بهمنش گاه کاریکلماتوروار است، همانطور که بسیاری از کاریکلماتورها در واقع شعرهایی هستند که در یک یا چند سطر نوشته شدهاند و گاه با بهترین شعرهای سپیدِ این سالها پهلو میزند. همگی این اشعار حسی لطیف و انسانی را در جان آدمی جاری میکنند و در ضمن دغدغهمند هم هستند.
قسمتهایی از برخی از شعرهای کتاب را با هم بخوانیم. شعرهایی که لالایی را میماند برای بیدار شدن. شعرهایی که از آنها خون چون عسل میچکد و حتی تلخترینهایشان هم جان شیرین میکنند.
وعده
«لبخندی بزن
خیلی وقت است که شعر ندیدهام»
صفحهی ۲۵، ۱۰ تیر ۷۴
بهانه
«این قدر سفید این دفتر را ورق نزن
خودت که میدانی
شعر هم مثل گریه
بهانه میخواهد.»
صفحهی۲۴، ۳۰ دی ۷۳
وداع
«مگر این چمدان چهقدر جا داشت؟
که با خودت
تمام لبخندها
بوی تمام گلها
طعم تمام غذاها
مستی تمام شرابها
و تمام خوابها را بردی»
صفحهی ۱۵۸، ۱۱ اردیبهشت ۹۸
هشتک کابوس
«... و هشتگ زدیم #کابوس
و نوشتیم:
اگر خواب نبودیم
این همه کابوس نمیدیدیم.»
صفحهی ۱۹۳، ۱۰ مرداد ۱۴۰۰
چه
«میپرسه:
چته؟
میگم:
همین که نمیدونی چمه»
صفحهی ۱۴۸، ۱۲ بهمن ۹۷