نویسند: عیسی خندان
ناشر: سرای بامداد
تعداد صفحات: ۲۲۲
قطع پالتویی
قطع پالتویی
مو ضوع کتاب:
نبرد با ترس، ناامیدی و ملالت است
گلاویز شدن با تنهایی
ساختن دنیایی پر از ارتباط در شرایط تنهایی
ارتباطات خیالی در شرایط انفرادی
زندگی کردن جایی که در آن زمان و مکان نیست
اگر در سلول انفرادی زندگی را نسازی، فسرده میشوی و میمیری
کتاب، داستان هر روزه ساختن زندگی در سلول انفرادی زندان کمیته مشترک است
در بارهی کتاب:
کتاب «از زیر چشمبند» خاطرات دو نوبت بازداشت نویسنده در سالهای ۱۳۶۸ و ۱۳۸۰ در سلول انفرادی و به عنوان متهم زیربازجویی است.
نویسنده در سال ۱۳۶۹ مجله دریچه گفتگو را منتشر میکرده و در سال ۱۳۷۸ دبیر سرویس اجتماعی روزنامه خرداد در ایران بود و الان ساکن تهران است.
روایت کتاب ساده و صمیمی است. متن بیش از آنکه سیاسی باشد بیان وضعیت درونی شامل احساسات، افکار و تخیلات زندانی است. داستان هر روزهٔ مقابله با سختیهای زندگی در سلول انفرادی است. آماده کردن خود برای پایداری و ایستادگی در مقابل سختیها از لابلای روایت روشن میشود.
کتاب توانسته کمی از دوگانه «بازجوی شکنجهگر» و «زندانی قهرمان» فاصله بگیرد و دو نفر را در شرایط واقعی با ضعفهای بشری نشان دهد. در کتاب بارها ترس و لرز زندانی، رخوت و ناامیدی و هم شجاعت و جسارت او نشان داده میشود. جایی که میگوید با بازجو در دروغ گفتن به همدیگر مسابقه گذاشته بودیم.
نبرد با ترس، ناامیدی و ملالت است
گلاویز شدن با تنهایی
ساختن دنیایی پر از ارتباط در شرایط تنهایی
ارتباطات خیالی در شرایط انفرادی
زندگی کردن جایی که در آن زمان و مکان نیست
اگر در سلول انفرادی زندگی را نسازی، فسرده میشوی و میمیری
کتاب، داستان هر روزه ساختن زندگی در سلول انفرادی زندان کمیته مشترک است
در بارهی کتاب:
کتاب «از زیر چشمبند» خاطرات دو نوبت بازداشت نویسنده در سالهای ۱۳۶۸ و ۱۳۸۰ در سلول انفرادی و به عنوان متهم زیربازجویی است.
نویسنده در سال ۱۳۶۹ مجله دریچه گفتگو را منتشر میکرده و در سال ۱۳۷۸ دبیر سرویس اجتماعی روزنامه خرداد در ایران بود و الان ساکن تهران است.
روایت کتاب ساده و صمیمی است. متن بیش از آنکه سیاسی باشد بیان وضعیت درونی شامل احساسات، افکار و تخیلات زندانی است. داستان هر روزهٔ مقابله با سختیهای زندگی در سلول انفرادی است. آماده کردن خود برای پایداری و ایستادگی در مقابل سختیها از لابلای روایت روشن میشود.
کتاب توانسته کمی از دوگانه «بازجوی شکنجهگر» و «زندانی قهرمان» فاصله بگیرد و دو نفر را در شرایط واقعی با ضعفهای بشری نشان دهد. در کتاب بارها ترس و لرز زندانی، رخوت و ناامیدی و هم شجاعت و جسارت او نشان داده میشود. جایی که میگوید با بازجو در دروغ گفتن به همدیگر مسابقه گذاشته بودیم.