شخصیت محوری، لیلا نام دارد. زنی میانسال که در زمان انقلاب، نوجوان بوده و دست تقدیر او را به نیویورک کشانده است. یوسف، همسایه روبرویی لیلا، نویسنده ناموفقی است و از جایی لیلا هم میشود شخصیت اصلی رمان جدیدش و هم معشوقهاش؛ از جایی که لیلا همسرش (ناصر) را ترک میکند و با کار در یک آرایشگاه، زندگی خود و دختر نوجوانش را میچرخاند. لیلا یک زن معمولی است با یک استثنا. او صدایی جادویی دارد. رمان با سه راوی که صدای این سه شخصیت است، روایت میشود و از ورای روایت زندگی آدمهایش؛ نیم نگاهی دارد به انقلاب، جنگ، مهاجرت و بحران هویت در پس این تغییرات بنیادین در ایران.
«آن چشمهای درشت قهوهای روشن زن و موهای تابدار بلوطی روی بازوهای لخت دخترک، بوی کهنه زمان دور دست را میپاشد توی خانهام. آن دو زن بوی خون میدهند؛ بوی خون داغ و غلیظ. بوی خون انبوه و سرخ. آنها ایرانیاند.»
از وبسایت انتشارات ناکجا